قبلن فکر می کردم وقتی حوصله ندارم و عصبانیم چاره اش خوندن کتاب می تونه باشه،البته یکی از راه حل ها!
فکر نمی کردم که حتی خوندن کتاب هم نیاز به حوصله و سرحال بودن و دل خوش داشتن داره!
چقدر بیکاری بده!
چقدر دوران امتحان ها بهتر بود!
ادم انگار اون دوران بیشتر حال انجام کارهای مورد علاقه اش رو داره،انگار بیشتر فکر کار می کنه!
شدم یه ادم بی حال و بی حوصله که کلی کار جلو چشاش هست ولی سمت هیچکدوم نمیره!
دیگه از وبگردی هم حالم بهم می خوره!
خیلی وقته خبر خوش نمی شنوم، دلم یه خبر خیلی خیلی خوب می خواد تا بلند شم از جام!