یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

ذهن آشفته من

يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۴۱ ب.ظ

بعد از این چند روزی که به ناچار تو خونه بودم، امروز واقعا اعصابم به هم ریخت از این دور بودن. دور بودن از دانشگاه، دور بودن از بیرون و ادم ها، دور بودن از مترو و له شدن ها، دور بودن از کلی کارهای عقب افتاده و کلاس ها و کارهایی که هم سرگرمی بود هم علاقه..... خلاصه خسته شدم، عصبی شدم، به همه یه گیری می دادم. تا اینکه به ذهنم رسید برم بشینم پشت لپتاب و هارد دوست داشتنی خاک خورده تو کمدم رو بیرون بیارم. نشستم و تصمیم گرفتم عکس های باارزش و عکس هایی که حرفی برای گفتن داشتن برام رو از محیط دیجیتال و مزخرف بیرون بیارم و چاپ کنم. شاید راست میگن عکسها تا چاپ نشن حسی که باید رو ندارن. خیلی زیاد بودن... حوصله م نگرفت و تا نیمه رهاشون کردم. یه جورایی یادآوری شخصیت و حالاتم از دبیرستان تا یکی دو سال پیش بود. بعضی جاها حال بهم زن می شدم و شکلات می خوردم تا خودمو بهتر هضم کنم. بعضی جاها قربون صدقه خودم می رفتم و ترشی و لواشک می خوردم( هیجانمو بالا می برد). هعی... آدم ثانیه به ثانیه در حال تغییره.... یه سری عکسها و رابطه ها رو می دیدم،با خودم میگفتم کاش همونجوری می موندی. یه جاهایی می گفتم خوب شد بزرگ شدی وگرنه باهات کنار نمی اومدم.

به این عکس دیدن ها راضی نشدم...

دلم گرفته... دلتنگم...


دلتنگ عکس هام...


دلتنگ بچه هام...


امروز گذشت..


فردا چی میشه، خدا می دونه...


حس خوبی نیست. وقتی قبلا برای فردام برنامه داشتم اما الان باید بشینم بگردم که چیکار کنم... جالب نیست..

  • م.ح.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی