دوراهی
جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ
این روزها که فقط نه، یک سالی می شود که دو حالت،دو راه تقریبا متفاوت در ذهنم بوجود امده که هر دو راه را دوست دارم.
این دو راه تفاوت های زیادی دارن با هم ولی اون یکی که دوست داشتنی تره بهای سنگین تری داره و اون یکی که فقط بحث علاقه است،
ارامش بیشتری همراه داره!
خلاصه که جنگ میان این دو من رو معلق نگه داشته بین زمین و اسمان!
یکی مقصد زیباتری دارد و سختی ها و انتظارات بیشتر، دیگری مقصد خوشایندی دارد و مسیر هموارتری!
یکی نیاز به همراهی دارد که معلوم نیست باشد یا نباشد، دیگری عمر بیشتری می طلبد ولی روشن تر!
تمام این سبک سنگین ها یک طرف، درس و دانشگاه و تصمیم های نصفه کاره و رو هوا مونده از ترم 4 یک طرف!
ترم 3و4 تمام دغدغه ام، 4 ساله تمام کردن کارشناسی و جمع کردن سابقه های مناسب برای تحصیل در یک محیط متفاوت و تلاش برای آن مقصود
زیبا و تا آخر عمر خود را فدای آن کردن،
و ترم 5و6 تمام دغدغه ام می شود خواندن کتاب های مفید و غیر درسی، دیدن فیلم های ارزشمند، رسیدن به علایق فراموش شده ام و تمام کردن
دوره کارشناسی به مدت 5 سال، نشد 6 سال...خلاصه رسیدن به ارامش مطلوب!
حال ماندم،
ماندم بین این دو راه که کدام محتمل تر است؟!
یکی انتظار می طلبد، آن هم انتظاری شاید به اندازه تمام عمر!
دیگری شور و حال می خواهد و عمر بیشتری!
این ماندن اصلن خوب نیست!
شاید اگر فقط اتفاقات ترم 3و4 بود انتظار را انتخاب می کردم، اما الان راه دیگر زیبایی هایش را به من نشان داده و اجازه نمیدهد دیگری را برگزینم!
زیبایی های ترم 3و4 هم مدتی ست دوباره فکرم را مشغول کرده و باز هم....
این ماندن حس بدی دارد، حسی از جنس نوعی پوچی!
نه طاقت انتظار برایم مانده نه صبر و حوصله ای برای دیگری!
- ۹۲/۱۲/۱۶