تشکل-تقابل-سکوت
تقابل بین تشکل های دانشگاهی رو همیشه شنیده بودم،
هیچوقت از نزدیک ندیده بودم!
همیشه هم یه شک کوچیکی گوشه ذهنم بود که نکنه بقیه بزرگش کردن و در اصل مشکل خاصی نیست یا نکنه من دارم طبق یه سری شنیده در مورد هر کدوم قضاوت می کنم!
تا جایی که میدونم چهارتا تشکل در دانشگاه فعالیت میکنن که من جز دوتای اونها از نزدیک مناظره های بقیه رو ندیدم .
اما بسیج و نهاد...
این دو گروه که مشترکات خیلی خیلی زیادی هم با هم دارند،
چرا باید مسائلی که بین خودشون بوده رو با هماهنگی های سفری مثل مشهد قاطی کنن،سفری که باید خیلی ظرافت تو انتخاب برنامه های جانبی غیر از زیارتش کرد; به لحاظ قشرهای مختلفی که شرکت میکنن و انتظاراتی هم دارن و از قضا دانشجوی فنی هم هستند که از هر مسئله ای به راحتی نمیگذرن که گاهن خوب است!
یکسری جهت گیری ها و شاید جاهایی خودخواهی ها، میتونن بهانه های خوبی رو دست افراد بدن برای هرگونه قضاوت در رابطه با بسیج که بعضن هم بی مورد نیست، و مهم تر از اون قداست زیارت رو زیر سوال ببرن...
چیزی که اذیتم می کنه اینه که توی بعضی از این تشکل ها اجازه صحبت نداری...طوری بحث رو پیش می برن که بال بال میزنی در ذهنت،فکرت ولی انگار زبونت قفل شده..هرچند هم که بگن نظر تو چیه!
نمیفهمم...
نمیفهمم یکسری از سختگیری ها رو!
و شاید منم فقط که نمیفهمم!
- ۹۲/۱۲/۱۳