یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

12 بهمن

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ب.ظ

درست وقتی دلم داشت با یه نفر نرم می شد که ببخشمش، وقتی یکی دو ماه کاملا هیچ ارتباطی باهاش نداشتم و ازش بی خبر بودم،

یکدفعه خبری از یه بنده خدایی ازش می شنوم و تصمیم می گیرم دیگه هرگز نبخشمش.

اولین باریه که از خدا می خوام کسی رو نبخشه! ولی اگه من سنگم اون سنگ تره...

آدم ها از چیزی که من ازشون ساخته بودم....ادامه نمیدم، الان عصبانیم و شاید حرفی رو بزنم که نباید!

درست یک سال اخیر من داره مو به مو تکرار می شه...

نمیدونم شاید خدا دیده من خیلی هم قوی نیستم ، می خواد سوال تکراری ازم امتحان بگیره!

اما آخه چه فایده! الان که وقت ارزیابی نبود! من هنوز جواب این سوالو پیدا نکرده بودم!

دلم شکسته ولی خدا ایندفعه با خاک یکسان می شم....

از دیروز منتظر یه برف حسابی بودم ولی الان برف میاد و من...

خسته ام...

کاش همه چیز تموم شه...من تموم شم...دنیا تموم شه....

وبلاگ یکی از اتفاقات خوب زندگیم بود ولی دیگه شاید خوب نباشه!

  • م.ح.

نظرات  (۵)

به این اعتقاد داری که میگن "به من قال توجه کن نه به ما قال" .. ؟
حالا بیخیال..  یکی که تو قبولش نداری حرف خوبی میزد .. میگفت : "یکی دل به دلت نمیده تو چرا از همه چیز دل میکنی" ؟

یه داستان میخوندم که نتیجه اخلاقیش این بود که تا دنیا امتحان میگیره ازت از یه درس تکراری ..
تا زمانی که یه اونو رو پاس کنی .. مثل دانشگام نمیشه زیرآبی رفت از نمره ش(مثه من!) .. اعتراضم نمیشه کرد (مثه کلاسای نوابی!)
پاسخ:
کی رو میگی؟اون مشاور بنده خدا رو میگی؟
مگه نوابی نمیگه باید حقمونو بگیریم؟ 
من حقم این اتفاق نبود...
از طرفی هم نمیدونم باید حقمو از کی بگیرم این دنیا؟
کی جواب دل شکسته منو میده؟
بی خیال، بیشتر نمیتونم صحبت کنم شاید حرفایی رو بگم که نباید!!
مگه همیشه نمی گفتی خدا تو دل های شکسته یک نفوذ خاصی داره، پس امیدت به خدا باشه و بسپر به خودش که می دونه چیکار کنه عزیز دلم!
حیف تو نیست، تویی که همیشه از امید حرف می زنی برای من ؟
باورم نمی شه این ها نوشته ی کسی باشه که همیشه لبخند رو لباشه!!
به قول نادر ابراهیمی، خسته دل نباش محیا جونم :-)
پاسخ:
همیشه از این حال بیزار بودم ولی دارم رو خودم کار میکنم، این شعر نه تماما ولی تا حدودی شرح حال این روزهاست...
آره به خدا سپردم، هروقت ازش چیزی خواستم اگه به صلاحم بوده، دست رد به سینم نزده. امیدم به گرفتن جواب از خودشه به همون دلیلی که گفتی!

از زندگی، از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود...
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام...

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید...
از حال من مپرس که بسیار خسته ام

محمد علی بهمنی

اینا رو ولش کن !‌
حرفامو تو مسیج بت زدم دیگه اینجا نمیگم 
اینو داشته باش
بعد از این همه گشتن یه کلاس خوب دارم پیدا میکنم 
احتمالا تو یونی یه شماس!‌ آزاده ورودش ولی !‌اصن از خداشون باشه من بیام 
ببین محیا مردم اینقدر گشتم. یه جا که خیلی سیاست لاش نکنن دیگه .. :\\\\\
حالا بت میزنگم جزییاتشو میگم 
بهانه میشه همو تند تند ببینیم
این چیز میز ها هم یادت میره 
به دین و ایمونمون هم میرسیم 
به به ام اف تی و تودشک باز با هم ! چه شود اون کلاس 
پاسخ:
دانشگاه ما؟!
مطمئنی؟! چرا من خبر ندارم؟ امیراباد یا انقلاب؟
 اینطوری شاید بتونم اروم بشم، دست کم یه راه کوچیکی واسه 
راحتتر کنار اومدن با قضیه است...
ام اف تی دوست دارم .
اصن همون تودشک واسه اون کلاس کافیه، امیرکبیری راه نمیدیم با اون
سردرشون :p
حکایت من و تو  خیلی شبیه این نوشته است:

" دلم یک دوست می خواهد که اوقاتی که دلتنگم 
بگوید: خانه را ول کن
بگو من کی، کجا باشم ؟ "


منتظرم...
این رفیق ما (توده) با شعر و ادبیات بیگانه بود .. یعنی بیگانه ها !!

ببی چه میکنه با آدم این لامصب "عقش" ! :))
پاسخ:
گفته بودم که تو را دوست ندارم هرگز
عشق آنجا که عمیق است به حاشا برسد ..

بی خیال ما می شی یا نه تو!!

"عقش" از "عشق" بهتره به گمونم...هرچند هنوزم میگم دوست داشتن از عشق بالاتره...
عشق یه زمانی برو بیایی داشت واسه خودش، الان دیگه غیر از این سه تا حرف ،بعید میدونم مفهومی داشته باشه!
من مثل بچه هام، اگه با شعر دوست نبودم به خاطر بیگانگی نبوده، لجبازی بچگانه بوده که نخواستم برم سمتش...
حالا هم که به هر دلیلی (که البته خوب) رفتم سراغش، بازم مث بچه ها ولش نخواهم کرد...
شعر خیلی قشنگ و ارزشمنده، سنگ هم اب می کنه انقدر که بعضی شعرها قشنگن ولی ترسم از روزیه که شعر بیاد جای شجاعت گفتن یه
سری حرفا رو بگیره و صرفن بشه بازی با کلمات!!

- یه صحبتی هم راجع به همین عشق و شعر باهات دارم
بعدا میگم بهت....-



هستم خدمتت دربست !

اصلا قابل مقایسه نیستن عشق و دوست داشتن .. صد البته که عشق بالاتره .. ولی درد داره .. رنج داره .
ما آدم ها هم که 4 حرفی [: لبخند] هستیم میگیم از خیر عشق گذشتیم همون دوست داشتن ما را بس ..!
پاسخ:
نه دیگه نگرفتی چی گفتم!
تو هرچی میخوای بگو، من بازم میگم ارزش دوست داشتن بالاتره!
دوست داشتن چشما رو کور نمیکنه، باعث رشد میشه، انسان می سازه،
یهو نمیاد که یهو هم بره. میمونه تا اخر هست. شاید درجه علاقه تو دوست داشتن کمتر باشه ولی مداومه، تا ابد هست.
حالا هی بگو عشق بالاتره!
عشق هم اگه در نهایت منجر به دوست داشتن بشه قابل احترامه... :)

صد دفعه گفتم صفات خودتو با من جمع نبند،چهار حرفی خودتی ;)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی