یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

سارا

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ

حدود یک هفته می شه که من تو اتاق خودم و سارا هم تو اتاق خودش قرنطینه شدیم و اجازه صحبت با اون رو ندارم به خاطر این سرماخوردگی تموم نشدنی... :(

دلتنگش شدم.

دلتنگ اینکه بیاد بگه مصلی نژاد اینجوری گفت، مصلی نژاد اونجوری گفت، منم بزنم تو ذوقش بگم ترم اولی جوزده شدی!

دلتنگ اینکه بیاد خاطرات کلاس دکتر کریمی رو برای چندمین بار تعریف کنه!

دلتنگ اینکه بیاد به این و اون بگه فلان بند حقوقی رو نمی فهمم واسم توضیح بدید درحالیکه می دونه هیچکدوم ما ذره ای از این مباحث رو بلد نیستیم، بعد همه با نهایت اطمینان یه حرف غلطی رو وارد ذهن بچه بکنیم و بخندیم و اون هم باورش بشه!

منم هر دفعه بهش بگم پاشو برو تو اتاقت ، من حرفهای تو رو نمی فهمم، فقط ذهنمو درگیر می کنی.

بعد اون هم از رو نره و مثل همیشه با هم بحث کنیم و درنهایت پدر برای اینکه همه ما رو ساکت  کنه و ادامه روزنامه رو بخونه بگه :

" این بچه از همتون عاقل تر بود که رفت رشته ای که به درد زندگیش بخوره "

بعد من یواشکی سارا رو ببرم تو اتاق و بهش بگم خب حالا یکم از این چیزایی که یاد گرفتی رو به زبون خودمون بگو منم یاد بگیرم! :)

با هم آروم بخندیم و یکم بعدترش اون حرف دلش رو بهم بگه منم کمکش کنم و از تجربه هام براش بگم و آرومش کنم......

واقعا دلم برای حرف زدن باهاش تنگ شده . چه اینکه بهش یاد بدم چه یاد بگیرم ازش!

ولی اینکه کی برسه زمانی که حرفای نگفته رو برای هم بگیم خدا بهتر می دونه....

ای کاش به درس های اختیاریمون یه چندتا از درس های حقوقی هم اضافه می کردن....والا اگه از گوس و راث و اینا چیزی کم بشه!!

 

 

  • م.ح.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی