یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

یاد و رسم زندگی ..

افراد ساکت -حقیقتا- پر سر و صدا ترین افکار را دارند ..

منتظر یک اشاره ام ، دلمو زیارت بیارم..

دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵ ب.ظ

اگه یه کم فقط یه کم اختیارم دست خودم بود و دستم بازتر بود ....

اگه به اجازه کسی نیاز نبود برای انجام یکسری از کارها....

کارهایی که دوست دارم قبل از اینکه کارم با این دنیا تموم بشه انجامشون داده باشم،

الآن بی خیال درس و امتحان و سرماخوردگی و هر چیز دیگه می شدم و به این گروه  پیاده ملحق می شدم تا فردا که شهادتشونه تو حرمش باشم، زیارتش کنم و هرچی خواسته دارم هرچی حرف دارم همه رو براش بگم... :(



  • م.ح.

نظرات  (۴)

نمیفهمم .
نمیفهمم تا کی باید درگیر روزمرگی باشیم
کی باید به این دغدغه و نیازمون برسیم. اصن بی قرارم . میدونی چند بار به ذهنم خورده که اصن بیخیال
کارم و درسم بشم و بشینم و قرآن رو تموم کنم . کلاس برم.
حالا درسمون تموم شد بعد کار بعد زندگی بعد بعد بعد و ... مرگ
نمیدونم کی روزمرگی ولم میکنه . نمیگم نمیشه گنجوند این برنامه ها رو
میشه... خوبم میشه ... اما حس میکنم اون آدمی که میخوام باشم نیستم تو زندگی روزمره. باید بشم. اصن خستم
بیا بریم کلاس
بحث کنیم
چه خوبه وبلاگت
احساسامون چه نزدیکه
پاسخ:
یه زمانی ترم 3 به تبع اتفاقاتی که تو زندگیم پیش اومد خودم و موظف کردم به این کار.
چقدر خوب بود، خوب پیش می رفت همه چی!ولی ایراد کار اونجایی بود که به محض بوجود 
اومدن یه سری ناراحتیها دست از این کار(مرتب تفسیر خوندن) برداشتم که اگه برنمیداشتم...بگذریم!
خدا نمیخواد ما از روزمرگی ها دست بکشیم، می خواد کنار همه اینها به نیازمون برسیم که این یعنی
علو....
اصن نیاز دارم به بحث در رابطه با این موضوع و کی بهتر از خود تو، میخوام تاریخ اسلامو از اول بخونم.
همیشه دوست داشتم یه کشفی رو از همین قران بدست بیارم، ازش استفاده کنم.
راهی بلدی استقبال می کنم مفتح :)
آخ که دلم واسه مفتح مفتح کردن لک زده! 
دکتر کریمی چی شد؟ چرا هیچکی حرفاشو ضبط نکرده!
اره خیلی خوبه وبلاگ.مثل فیسبوک و جاهای دیگه خیلی عمومی نیست.میتونم راحت بنویسم.
باورت میشه حسینی ای که همیشه ترس از انشا نوشتن داشت حالا به واسطه وبلاگ مینویسه!
یکی از اتفاقات خیلی خوب این ترم ساخت وبلاگ بود.
دلم صحبت با مفتح میخواد!  :)
اره محیایی
منم گفتم که ... اون مریم آرمانی ای که میخوام باشم تو همین روزمرگی ها حس میکنم نیستم. 
یه دغدغه گیر کرده پس این گلوئه ! ول نمیکنه
به چند نفر سپردم واسه یه کلاس خوب. بحث آزاد ینی ! چند جا رفتم... سیاسی یه حادش کردن دل زده شدم زدم بیرون
اصن به حال و هوام نمیخورد
کتابا هم که هرکدوم یه سمت و سو . باز جای شکرش باقیه کتابا و مقاله ها هستن.
محیا میریم ننه ... میریم...
زود!

پاسخ:
مشکل منم همینه!
یه مدت میخواستم برم تو بحث های بسیج ولی دیدم خیلی برنامه هاشون برنامه ریزی نداره،یا چیزی که ما میخوایم نیست، جهتگیری های بی موردشون هم که اعصاب خوردکن تر از همه.
کسی رو میشناسی بدون این ویژگیها یه دید خوبی از تاریخ اسلام بده؟
من یکم تنبلم میدونی که، وادارم کن، یاداوری کن .
سخنرانی هم خوبه اگه بشناسی.
معرفی کن زودتر بهم .
باوشه
از تنبلی درت میارم حسینی
به من میگن مفتح !
بعععععله !
پاسخ:
خدا خیر کثیر بده بهت مفتح جان! :)
ببینم چه می کنی..
باز ازین آهنگای خز ر....ل گوش دادی ؟ :))
پاسخ:
این فرق داره دیگه، از این ایراد نگیر!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی